- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
خروج کاروان اهل بیت از کربلا
من و رفتن از این خاک ای برادر من و این چـشم نمنــاک ای برادر مرا بر نــاقـــه عــریــان نشاندند تو را بر خاک و خاشاک ای برادر خداحافظ امیرم امیر بی نظیرم دعا کن حاجتم را کنار تو بگیرم که شاید بر مزار تو بمیرم ************* خـــداحـافــظ ســر از تن بریـده دگـر وقت وداع من رسیــــده به من حق می دهی بی تاب باشم کسی چون من چنین داغی ندیده خداحافظ نگارم ببین ابر بــهـــارم تو را ای پاره پیکر به زهرا می سپارم دگر من طاقت دیدن ندارم ************* شکسته داغ تو بال و پرم را ببین خیره نگـاه آخـرم را خودم از قتلگـاهت ای برادر شنیدم نـاله های مـادرم را ببین ای بی قرینه که مادر از مدینه رسیده در کنارت به آوای حزینه کنار تو زند بر روی سینه ************* خدایا می شود ســاقـــی بیاید به سوی خواهرش دیده گشاید بگو از علقمه برخیزد از جا مرا در این سفر راهی نماید بگو ای قرص ماهم همیشه تکیه گاهم به دستان تو مانده برادر جان نگاهم دعایم کن که بی تو بی پناهم
: امتیاز
|
دفن شهدای کربلا
به روی خاک صحرا مانده تنها شهیدان حسینی بی کفن ها ولــی آخــر کــســی باید بیــایــد برای دفن این پاره بدن ها همه دلها غمین است کسی روی زمین است که نشناسند او را کدامین نازنین است فقط این کار زین العابدین است ************* تمام آسمان پر شور و شین است پر از ناله تمام عالمین است بیــائــیــد این تن افــتـاده تــنــهــا تن صد چاک بابایم حسین است ببین بال و پرش را تمام پیکرش را خودم دیدم به کوفه به روی نی سرش را نمی بینم چرا انگشترش را ************* دل دریا حریف اشک من نیست ببین یک جای سالم در بدن نیست بگو با پــیــکــرت بابا چه سازم برای تو پدر جان یک کفن نیست به قربان صدایت فدای ربنایت بگو بابا چگونه نمایم جا به جایت که خون جاری شده از دست و پایت ************* کسی غیر از تو در احساس من نیست کسی غیر از تو خیر الناس من نیست عــزیـــز من چــــرا در قـتـلـگــاهت کــنـــار تو عمو عبـــاس من نیست بگویم با دل زار کجایی ای علمدار بیا و جسم پاک برادر را تو بردار که بعد از تو گره افتاده در کار
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام حسین علیه السلام
بـالا نـرفت آنـکـه به پـای تو پــا نـشـد آقـا نـشـد هـر آنـکـه بـرایت گــدا نـشد مقصود از تکلم طور از تو گفتن است مـوسی نشد هر آنکـه کـلـیـم شـما نشد روز ازل بـرای گـلـوی تو هـیـچ کـس غیر از خدای عز و جل خـون بها نشد در خلـقـتش زمین و مکان های محترم بــســیـار آفــریــد ولـی کــربـلا نــشـد یک گوشه میرویم و فقط گریه میکنیم حـالا که کـربـلای تو روزی مـا نـشـد داغ تو اعـظـم است تحـمـل نـمی شـود در حـیـرتـم چـگـونه قـد نـیـزه تا نـشد
: امتیاز
|
استقبال از ماه محرم
این اشک نیست، آب زلال و مطّهر است این چشم نیست،چشمه ای ازحوض کوثر است ظرفِ نــزولِ رحـمتِ پـروردگــــــار شد چشمی که پای مجلس این روضه ها،تراست چشمی که بیش تر به خودش، گریه دیده است فـردا کنـار فـاطــمــه بـا آبـروتــر اســت ما خشک می شــویـم، ولی بار می دهیم دنیای گریه، مـزرعه ی سبز محشر است فرموده است حضرت صادق:هرآن کسی گــریانِ جــدّ ما شده، با من بــرادر است درحجّ و درعبادت و در سجده های شب گــریـه کنِ حسیــن، شریک پیــمبر است ما را از این تــلاطــم دنیا، هراس نیست تا کــشتــی نجات حسیــنی، شنــاور است بر من لباس نوکری ام را کــفـــــن کنید نـوکـر بهشت هم بـرود، بـاز نـوکـر است
: امتیاز
|
استقبال از ماه محرم
دوباره ماه محــرّم، دوباره بوی حسین دوباره بر سر هر کوچه گفتوگوی حسین بیا به دستهٔ مــا نوحهٔ جنــون ســر کن که میرویم شباشب، به جست وجوی حسین نبستهاند به روی حسین، هــرگــز آب فـرات، آب نــنـوشیــد از گـلوی حسـیــن فرات، تشنهٔ لبهای تفته جوشش بود فرات، آب شد از شرم، رو به روی حسین قــتــیــل قبــله همیشه به یــاد میمانَد بیا که مهر نماز است، خاک کـوی حسین چنین که دردل من، داغ کربلا جاری ست شهــیـد میشــوم از هُــرم آرزوی حسیـن طلــوع میکنــد آخـر طلیعهٔ موعــود مسیر قبله عوض میشود،به سوی حسین
: امتیاز
|
مصائب اهل بیت در کوفه
بـر تـلّ پــایـداری خـود ایــســتـاده ای در کــربــلای دوّم خـود پـا نـهـاده ای ازاین به بعد بیرق نهضت به دوش توست دریا دلی به مـوج بلا، کوه اراده ای! با پرچـم سحـر به سوی شام میروی صبح امـیـد قـافـلـه! خـورشید زاده ای نـشـنـاخـتـه صـلابت زهـرایـی تـو را هرکس که فکر کرده تو از پا فتاده ای! داغ هـزار طعـنه به جانت خـریده ای در دست باد، رشتـۀ معجـر نداده ای! هر چند خـم شده قَـدَت از داغ کـربلا تو در مصاف کوفه و شام ایستاده ای
: امتیاز
|
مناجات محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
ای دادخـواه عـتـرت و قـرآن بـیـا بـیـا وی زخم دین به تـیغ تو درمان بیا بیا از زخـم هـر شهـیـد نـدا میشود بـلـند کـای الـتــیـام زخـم شـهـیـدان! بـیا بـیا تا چند شیـعه نـالۀ «یابنالحسن» زند؟ ای شـیـعـه را پـنـاه و نگـهـبـان بیا بیا تا کی سر حـسین به دروازههـای شـام بر نـی کـنـد تــلاوت قـرآن؟ بــیا بـیـا تا کی گُــلان سوختــۀ وحی، پـایشان خـونـیـن بـوَد ز خـار مغـیلان؟ بیا بیا تا کی میان مقتل خون دست و پـا زند جـدّت، حسین با لب عـطـشان، بیا بیا تا کی مهـار ناقۀ زینب به دست شـمر با اشک چشم و مـوی پریشان؟ بیا بیا تا کی ز سـوز سـوخـتن خیـمههـایـتان در قـلـب شیـعـه آتـش سـوزان؟ بیا بیا تـا کی به خـاک دامن گــودال قـتـلگـاه جسم حـسین، زخمی و عریان؟ بیا بیا درمان درد عترت و قرآن ظهور توست داروی زخــمهــای فــراوان! بـیـا بـیا «میثم»که هست مرثیهخوان درغم حسین خـوانـد تو را به دیـدۀ گـریان: بیا بیا!
: امتیاز
|
مناجات محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
این من وهجر تو و حال به هم ریخته ام رحم کن بر من و احوال به هم ریخته ام منـم آن عــاشـق جـامـانـدۀ روز عـرفـه سـر به زیرم سر اعمال به هم ریخته ام آرزو داشـتــم امـسـال بـیـایـم عــرفـات گریه دار از غـم هر سال به هم ریخته ام هر دل آشـفـته پی هـم نـفـسی می گـردد با غمت خورده رقم فال به هم ریخته ام درد، بالاتـر از این نیست بـرایم انگـار دوری از توست در اقبال به هم ریخته ام خوش به حال شهدائی که سبکبال شدند به پـریـدن نـرسـد بـال به هـم ریخـتـه ام به تو و گریۀ هـنگـام غـروبت سـوگـنـد فـکـر جـدّ تـو و گـودال به هم ریخـته ام چه کنم دست خودم نیست دلم بی تاب است زینب و وقـت جدایی ز تن ارباب اسـت
: امتیاز
|
ورود اهل بیت علیهم السلام به کوفه
دوبـاره اشکـم از دیـده چکـیـده بــــرای کـــاروانی داغ دیـــده مگـو با من چرا بی تـاب هـستم که زینب تازه در کوفه رسیده هـمه با ذکر یا رب هـمه با جـان بر لب ولی این شهر کوفه شده تـسـخـیر زینب به خطبه روزشان را می کند شب *********************** صدایی زد که کوفه گشت خاموش به نطق حیدری اش می دهد گوش که ای کوفه چه کردی با دل من نمی گردد ستم هایت فـراموش گـرفـتـی یـار ما را همه غـمخوار ما را به روی نی نشاندی ســـر دلــدار مــا را تو کـوفه سخت کـردی کار ما را *********************** برادر مانده بغـضی در گـلـویم بـیـا تا دق نـکـردم با تو گـویـم نـمی شـد بـاورم روزی بـبـیـنم سرت را روی نی در روبه رویم چـرا با بی قـراری کـنـی نـیـزه سواری شدی خـاکی برادر مگر خواهـر نداری که شـویـد روی تـو با آه و زاری *********************** مسوزان قلب زار خواهرت را بـیـا بـگـشا لـبـان اطـهـرت را اگر با من نمی گویی تو حرفی بـده آخـر جـواب دخـتــرت را ببین در اضطراب است ببین چشمش پر آب است تو را از من بخواهد به دنبال جواب است سرش بر روی دامان رباب است
: امتیاز
|
مناجات محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
دلتنگی غـروب همه جمعــه های من کی میرسد به صحن حضورت صدای من دیگر دلـــم برای شــمــا پَـر نمی زند بـرگرد و بال تــازه بــیـاور برای من غیر از ضرر برای تو چیزی نداشتم حتی نیامده ست به کــارَت دعای من اشکت اگر به نامه اعـمال من نبـود بخـشش نــبود شـامل یــا ربنــای من با تو هوای ماه عــزا چیز دیگریست ای بانی مُحرم و صاحب عــزای من امشب میان سینه زدن ها و اشک ها مُهری بزن به نامه کرب و بلای من
: امتیاز
|
توسل به امام زمان عج الله تعالی فرجه
مجنون شدم كه راهی صحرا كني مرا گــاهـی غـبـار جـاده لـيـلا، كـنـی مـرا پـيـش طـبـيب آمــده ام، درد مـی كـشــم شــايـد قــرار نيسـت مـداوا كـنـی مـرا
: امتیاز
|
شهادت مسلم بن عقیل علیه السلام
شانه هاي زخمي اش را هيچ كس باور نداشت بارغربت را كسي از روي دوشش برنداشت در نگاهش كوفه كوفه غربت و دلواپسي عــابـر دلخسته جز تنهائيش ياور نداشت بام هاي خانه هاي مردم بيعت فــروش وقت استقبال از او جزسنگ وخاكستر نداشت ميچكيد ازمشك هاشان جرعه جرعه تشنگي نخل هاشان ميوه اي جز نيزه وخنجر نداشت سنگـها كمتر به پيشاني او پــا مي زدند نسبتي نزديك اگر با حضرت حيدر نداشت روي گلگون و لبي پرخون وچشماني كبود سرنوشتي بين نامردان از اين بهتر نداشت سر سپردن در مسير سربلندي سيره اش جز شهادت آرزوي ديگري در سر نداشت
: امتیاز
|
زبانحال مسلم بن عقیل علیه السلام
بــنـویــســیـد مــرا یـــار ابـاعــبـدالله اولیـن بــنـده ی دربــارِ ابـاعــبـدالله منـتــظــر مــانـده دیـــدارِ ابـاعبــدالله مــن کــجـا و ســرِ بـازار ابـاعبدالله تا خـدا هست خــریـــدارِ ابــاعــبدالله عاشق آن است که دیدارکند یارش را بـارها جــان بدهد دیـد اگر دارش را بـاز آمــاده کـند جـان دگر بـارش را فـاطمه پیش خدا، پیش برد کارش را هـــر که افــتـاد پـیِ کـارِ ابــاعبــدالله من پرم را به روی دست گرفتم، دیدم جگرم را به روی دست گرفتم، دیدم سپرم را به روی دست گرفتم، دیـــدم تا سرم را به روی دست گرفتم، دیدم راهـــم افــتـاده به بـازارِ ابـــاعبـدالله وقت هجران به گریبان چه نیازی دارم به دل بی سر و سامان چه نیازی دارم با لب پاره به دندان چه نـیازی دارم به ســر شانـه ایـنان چه نیـازی دارم تا سـرم هـسـت به دیـوارِ ابــاعبـدالله قبل از آنی که بیاید خبـرم را ببــرید زیــر پـایش مـژه چشم تـرم را ببرید محضرش دست به دست این جگرم را ببرید گرسـرم را و سر دو پـسرم را ببرید بـاز هــســتــیــم بــدهکـارِ ابـاعبدالله سنگ ها خوب نشستند به پای لب من لب من ریخت و پیچید صدای لب من طیب الله به این لطف و وفای لب من بعد ازین آب حرام است برای لب من بس که لبریـزم و سرشـارِ اباعـبدالله مانده از جلوه والای توحیران،مسلم جان خود ریخت به پای توبه یک آن،مسلم عید قربان شهان،هست فراوان مسلم من به قربان تو نه... جان هزاران مسلم ....تـازه قـربـانِ عـــلمـدارِ ابـاعبدالله به ولای تو نداده ست اذان،هیچ کسی وا نکرده ست به شان تودهان، هیچ کسی مثل مسلم نبود دل نگران، هیچ کسی به خداوند که درهر دو جهان،هیچ کسی ....مثـل من نیست گرفتـار اباعـبدالله پیکرم وقف نوك پا زدن طفـلان شـد کوچه کوچه سرمن بود که سرگردان شد چه خیالی ست که بازیچۀ این و آن شـد یا که برعکس به میخی تنم آویزان شد دست حــق بـاد نــگــهـدارِ ابـاعبدالله
: امتیاز
|
مدح حضرت زهرا سلام الله علیها
نه مثل ساره ای و مریم! نه مثل آسیه و حوا فقط شبیه خودت هستی! فقط شبیه خودت زهرا اگر شبیه کسی باشی، شبیه نیمه شب قدری شبیه آیـه ی تطهیری شبیه سوره ی « اعطیـنا» شناسنامه ی تو صبح است، پدر تبسم و مادر نور سلام ما به تو ای باران، سلام ما به تو ای دریا کــبــود شعله ور آبی ، سپیده طلعت مهتـابی به خون نشستن تو امروز، به گل نشستن تو فردا بگیر آب و وضویی کن، ز چشمه سارفدک امشب نمازعشق بخوان فردا، به سمت قبله ی عاشورا
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها
یک تکه ابـر ســوی بـیـابان بـیـاورید قحـطیِ عـشـق آمـده بـاران بـیـاورید بر روح پر تـلاطم انسان عصر جهل آرامشی به وسعـت طوفـان بـیاورید یک چشمه از بهشت خدارا از آسمان تا خـانه ی پـیـمـبـر دوران بـیـاوریـد الـطــاف بـی نــهـایت پــروردگـار را در قـالب سه آیـه ی قـرآن بـیـاورید یک سیب سرخ را به پیمبر دهید و پس حوریه ای به کسـوت انـسان بیاورید هرسیب سرخ سیبِ پیـمـبر نـمـی شود هرسوره ای که سورۀ کوثر نمی شود زيـبــا نـزول كرده و زيبـا تـر ازهمه اين كه نشسته اين همه بالاتر از همه خــوابــيــده است هـمره لالايي نـسيـم دريا به روي دامن دريـا تـر از هـمه از باغ و باغبان گلش دل ربوده است اين غنچه ای كه گشته شكوفا تر از همه او ماه خانواده ی خـورشـيد مكه است بيخود كه نيست آمده زهراتر از همه با اين همه لطافـتـش انـصاف را بگو انسيه هست اين زن حورا تر ازهمه؟ ما را به مدح مادر آئینه ها چه کــار؟ جایی که مدح فاطمه را کرده کردگار روشن به نورِآمدنش آسمان شده است اين زن كه قبل خلقت خود امتحان شده است عـطربـهـشت آمده هــمــراه مـقــدمش دنياي پيربا نفس او جـوان شده است هان اي زنان زنده به گورزمان جهل هنگام رستخيزحقوق زنان شده است وقت نــمـاز شــرعـي اگر چه نـيـامده برخيزاي بـلال زمان اذان شده است آخــر ميـان خــانـۀ آئـيـنـه هـاي شهـر آيينـه ی خـداي نما ميهمان شده است زهرا نبود زُهره دگر نُه فلك نــداشت زهرا نبود سفـرۀ خـلـقت نـمك نداشت خير كثير چـشمۀ جوشان كـوثـر است بنـيـان گـذار نسل شريف پيمبر است حرف خدا و سورۀ كوثر به روشني است نسلي كه فاطمي نبُوَد نسل ابتر است اين خــانــواده را بركت ميـدهــد خـدا اين نسل سبز زنده ترين قوم محشر است ما را غم از تلاطم دريـاي كفر نيست تا كـشـتي نـجات ولايت شـناور است ما كودكان گمشده ی صبـح محـشـريم امّيــدمـان به آمدن از راه مادر است هر بانويي كه بانوي محـشر نمي شود هركس براي شيعه كه مادر نمي شود تو چشمـۀ زلال حـيـاتي كه گـفـتـه انـد بالاتــر از تـمـام صفـاتي كه گفـته اند بعد از پــدر به روح بلنـد تـو مي رسد بانو سلامِ حـق، صلـواتي كه گفته اند جز با كــلـيـدِ مِـهـر شمـا وا نـمی شود درروز حشر باب نجاتي كه گفـته اند وصف تو با كلام زميني كجا رواست شأن كنـيز توست رُواتـي كه گفته اند شيــرين تــر از شـورِ نــم اشكـهايـتان ازشهد شاخــه هاي نباتي كه گـفته اند بانــو بـيــا و يـك شب جمعـه ببر مـرا همراه خود كنار فــراتـي كه گفته اند بيش ازهـزار سال بُــوَد گـريـه ميكنی بر داغ كـشتـۀ عـبَـراتي كه گفـته انـد اي مـادر شـهـيــد دعـا كن بــراي من يك شب بميرم از غــم ارباب بي كفن
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها
این کیست، این که محو تماشای خود شده پیـش از ظهـور، مـادرِ بابای خود شده در بی زمانِ مــانـده به میـلاد، سر بلــند از امـتـحـانِ روشـن فــردای خـود شده با سیــزده مـنــاره خــــــدا را صـدا زده قد قـــامت بـلـنـد مــصـلّای خــود شـده منـظـومــه هــای شمسی او بی نـهایت اند گــرم شـکــوه دیــدن ژرفـای خود شده عــقــل فــرشته ها که به جـایـی نمی رسد خود پــاسخ شــگـفـت معمّای خود شده حــالا عـلی بــرای علی جلوه کرده است آئـیـنــه ی تــلألــؤ هـمـتـای خــود شده اصلا خدا هرآنچه که می خواست، او شده این کیست این که حضرت زهرای خود شده اشـــراق آســمــانی راز تــبــارک اسـت صبح نــزول سـوره کـوثر مبارک است دل می بری غزل غزل از این تــرانه ها شیــواتـرین عــزیــزتــریــن مادرانه ها با جذبه های چادرِ خـورشیـــد دوزی ات گــل می شوند غـنـچه به غنچه جوانه ها تسبیح را به دست بـگــیـر و ببین که باز مــعــراج می روند هـمـیــن دانه دانه ها با آیـــه هـای سـوره قـــدر آمـدی که مـا ایــمــان بــیــاوریــم به آن بی نـشـانه ها هر صبح با ســلام پـیـمـبر طلوع توست تـنهــا بــهــانــۀ پــدرت از بــهــانــه ها آتش گــرفت اگــر تـن تـبدارمان چه غـم نورِ «دعای نورِ» تو سر زد به خانه ها یا نور، فــوق نور، علی نـور، نـورِ نور خــورشیــد می شـویم از این جاودانه ها ای کــاش زیـــر سـایـه ســادات جا کنیم نانــی خــوریــم و حـق نمک را ادا کنیم سرو آمدی که پایِ عـلی هــمـسری کنی اصلا رسـیده ای که عـلی پـروری کنی با خطبه ات حماسه ای از واژه ها شکفت شـــایــد زمـــان آن شده پیغـمبری کنی تو از خـودت برای خـدا خــرج می کنـی تا پــاســـداری از شـرف سنگری کنی که ریــشــه ولایت از آن آب مــی خورد تا سایه ای بگیرد و حــق گستری کنی نهج البــلاغــه خـوان مــدیـنـه، طنین تو پیچیده تا که شرح علی محــوری کنـی شیـرازۀ عــفاف و حـیـا و وقـار و صبر تنها به دست توست که مرد آوری کنی مــا شیـعــه زاده ایم به این دلخوشیــم که بیمار می شویم کمی مــــــادری کــنـی بانـــو به قــول خواجــه هواخواهِ خدمتیم جا مــانــدگـان قـــافــلـه های شــهـادتـیـم یـــادش بــخــیــر یــاد شهیدان یکی یکی شوریده های حضرت باران یکی یکی خرّم شده است شهر به شهـر دیــــارمان از خـون گرم و قامت ایشان یکی یکی جبهه گرفـته بـوی تو را که گرفته ای ... سرهای سرخ بر سر دامـان یکی یکی کــم کــم پـیـامـشــان که فـراگیر می شود گل می کنند غــزّه و لبـنان یکی یــکی بحرین ومصر وتونس وصنعا ز خواب جست از انـقــلاب پــیــر جـمـاران یکی یکی اکنون رسیده است زمـانـش که بـشکـنـند طاغـوت های سـنگی انسان یـکی یـکی بــا بــیــرق ولــیّ زمــان می زنیـم پا ... بــر قــله هــای دانش دوران یکی یکی بر لب فـرشـته نام تو آورد گریــه کـــرد سجّاده درد پای تو حـس کرد گـریه کرد جان می دهـیم و از درتان پـر نمی زنـیم موجیم و سر به ساحـل دیگر نمی زنـیم وقتی که حرف، حرفِ ولایـتمداری است ما دم ز غـیـــر تا دم آخــــر نـمی زنـیم وقتی که امر نایـبـتان فرض جان ماست سنگ کـسـی به سـیـنـۀ بـاور نمی زنـیم ما را فـــقط به پـــای ولایت نـوشـتـه اند ما سینه پــای بــیــرق دیگــر نمی زنـیم با ذوالـفـقـارِ نامِ عــلـــــــی پا گرفـته ایـم ما درس خود ز مـکـتب زهرا گرفته ایم
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت زینب سلام الله علیها
او تــولــد یــافت طنــازی کــنــد بـا الـفـبــای جـنـون بــازی کـنـد او تـولـد یـافـت تـا زیـنـب شــود در سـخـن عـلامـه مـکـتب شـود آری آری زیـنب آمـد بـر جهــان تــا شـود هـمگـام عـاشـورائـیـان
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت زینب سلام الله علیها
چهارده بند به نيت چهارده معصوم در مدح حضرت زينب (س) دوست دارم كه ترك لاف كنم خـلــوتــي رفته اعتكــاف كنم سخن از كاف و ها و يا گويم صحبت ازعين وشين وقاف كنم الـسـلام اي مـلــيـكــه ی دنـيـا الـسـلام اي شـفـيـعـه ی عـقـبا خـطـبــه هــايت مبــلــغ مكتب گــريــه هايت مــروج مذهب اي خــداونــد عـشـق يــا زينب عبـد در بند عـشـق يــا زينب زير و رو كردهايم كون ومكان نيست مــانـند عشق يا زينب عـقــل، مجنــون توست سيـدتي عشق مـفـتــون توست سيدتي آنكه از بــار غــم خميـده توئي داغ بر روي داغ ديــده تــوئي توئي آن بانوئي كه فــاضله بود بري از نقص بود و كامله بود چون كه ميرفتي اي علي رفتار به سوي قــبــر احمد مختــار اي مهـيــن جـلــوه ی دلارائي وي بهين اسوه ی شكـيـبـائي گر شود صبر با تو رو در رو پيش پــاي تو ميزند زانــو من كجا مدح دخت دخت رسول ناز پرورده ی عـلي و بتــول
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت زینب سلام الله علیها
یا که خـدا به خـلـق پـیـمـبـر نمی دهد یا گـر دهـد پـیـمـبـر ابـتــر نمی دهـد حتی اگر چه فیض الهی به هیچ کس غیر از رسول سورۀ کـوثـر نمی دهد دختر در این قـبیله تجلی کـوثر است بیخـود خدا به فـاطمه دخـتر نمی دهد زینب رشـیده ایست که بر شانۀ کسی تـکـیه به غیـر شـانۀ حیـدر نمی دهـد زینب شکوه خواهریش را درعالمین دست کسی به غیــر بـرادر نمی دهد او مظهـر صفات جلالی حیـدر است یعنی به راحتی به کسی سر نمی دهد زینب همان کسی ست که در راه عفّتش عـبـاس می دهـد نـخ معـجـر نمی دهد
: امتیاز
|
مدح حضرت زینب سلام الله علیها
بعد زهرا بهترین زن بین زن ها زینب است لاف نَبود گر بگویم عین زهرا زینب است گر بپرسی کیست استاد دبیرستان عشق خیل شاگردان همه گـویند تنها زینب است گر بسنجی در ترازوی عمل معیار صبر صبر گوید قهرمان صبر دنیـا زینب است گر مقام او بود از جمع معصومین جدا آنکه از هرمعصیت باشد مبرّا زینب است در ریاضی گر حساب جمع از مِنها جداست آنکه از جمع شفاعت نیست مِنها زینب است آن که با تیغ زبان، کار دو صد شمشیر کرد کوه صبر و استقامت روح تقوا زینب است آن که با ایراد نطـقی کرد مـانند عـلی زاده مرجانه را محکوم و رسوا زینب است آن که بهـر ما جهـاد فـی سبـیـل الله را با اسارت می کند تفسیر و معنا زینب است با شهامت چون اسارت گشت توأم، عقل گفت آنکه در دنیا نظیرش نیست پـیدا زینب است شـاعر ژولیـده می گـوید به آواز جـلـی بین زن ها بهترین زن بعد زهرا زینب است
: امتیاز
|
زبانحال حضرت علی در شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
ای آفتاب روشنم ای همسـرم مـرو اینگونه از مقـابل چـشــم تـرم مـرو با تو تمام زندگیم بـوی سیب داشت ای مـیـوه بـهشتـی پـیـغـمـبـرم مـرو جان مـرا بگـیر خـدا حـافـظی مكن از روبـروی دیـدۀ نـا بــاورم مــرو تا قـول ماندن ازتو نگیرم نمی روم ای سـایـه بـلـنـد سـرم از سـرم مرو لطف شب عروسی دختر به مادراست پس لااقل به خاطر این دخترم مرو
: امتیاز
|